کد مطلب:150182 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:253

هیهات من الذلة
این جمله، شاه بیت سخنان امام حسین (ع) در تمام صحنه ها و مواقف بود. او در زیر آفتاب گرم و سوزان كربلا، در میان دشمن بی شماری كه او را از چند جهت در محاصره داشت و مرگ همانند اژدهایی سهمگین برای فروبردن او و اصحاب و یارانش دهان باز كرده و زنان و اطفالش را تهدید به اسیری و یتیمی می كرد و در خیمه هایش قطره ای آب (مایه حیات و بقا) پیدا نمی شد و از كودكانش جز ناله العطش و فریاد وا ابتاه شنیده نمی شد و ناله اهل بیت دل سخت سنگ را می گداخت، و در آن لحظه های حساس، حسین بن علی (ع) آن قهرمان عزت نفس و مناعت طبع و صاحب رأی مستقل الهی، پس از حمد و ثنای الهی و درود بر محمد و آل او و فرشتگان و رسولان الهی، خطاب به كوفیان سنگدل چنین فرمود:

«تبا لكم ایتها الجماعة» هلاكت و نابودی بر شما باد! ما را با اشتیاق فراوان به یاری خود خواندید و ما هم به یاری شما شتافتیم. همان شمشیری را كه ما به دست شما دادیم، به روی ما كشیدید و همان آتشی را كه ما برای نابودی دشمن خود و شما افروخته بودیم، بر ما افروختید. آنگاه با دشمنان خود همدست شدید، بر ضد دوستان و خیر خواهان خود گرد آمدید، بی آنكه در میان شما عدالتی گسترده باشند یا به آینده آنان امیدی بسته باشید. وای بر شما! چرا آنگاه كه هنوز شمشیرهاتان در نیام و دلهایتان آرام بود و تصمیم قطعی نگرفته بودید دست از ما برنداشتید؟... آگاه باشید پسر خوانده بنی امیه كه پدرش نیز خود پسر خوانده و ناپاك بود، مرا بر سر دو راهی قرار داد. اما من هرگز تن به ذلت نمی دهم و هیهات كه مذلت و زبونی را اختیار كنم. نه خدا به ذلت من راضی است و نه رسول خدا و نه مردان پاك و باایمان و نه دامنهای پاكی كه مرا تربیت كرده اند و نه صاحبان غیرت و شهامت و ارواح بامناعت كه هرگز راضی نمی شدند طاعت فرومایگان را بر قتلگاه كریمان و رادمردان ترجیح دهم و آن را برگزینم پس بدانید من با این یاران كم و معدود با شما خواهم جنگید.

آنگاه امام اشعار «فروة بن مسیك» صحابی را كه نشان دهنده دنیایی از عظمت و بزرگواری است قرائت كرد كه مضمون آن چنین است:

«اگر شما را شكست دادیم، ما از قدیم چنین بوده ایم و تازگی ندارد، و اگر ما با شكست روبرو شدیم، باز مغلوب نشده ایم، پیروزی در هر حال با حق و حقیقت است. ما به ترس و كمدلی خو نگرفته ایم و اگر كشته شویم، مقدر چنین است كه ما به شهادت برسیم و دیگران به دولت نایل شوند. رسم روزگار همین است. آنگاه كه مرگ از حمله به مردمی بازگردد به جمع دیگری حمله می برد، به همین جهت مرگ بزرگان قوم مرا همچون قرون گذشته فانی كرد و از بین برد.

اگر پادشاهان جهان جاوید بودند، یا بزرگواران و مردان فضیلت همیشه زنده می ماندند، ما نیز كه پیروز فضیلت و علم هستیم جاوید می ماندیم. به كسانی كه امروز ما را بر گرفتاری شماتت می كنند بگو بیدار باشید، كه چنین روزی كه ما داریم، به شما هم می رسد.

به خدا قسم بعد از من نمی مانید، جز اندكی كه به مقدار سوار شدن بر اسب. این فتنه شما را مانند آسیاب می چرخاند. این خبری است كه پدرم به من از قول جدم خبر داده است. پس كار خود را یكسره كنید و شریكهایتان را گرد آورید تا كارتان بر شما مایه اندوه و ندامت نگردد. بعد درباره من آنچه می خواهید بكنید و مهلتم ندهید. من بر خدا توكل كردم كه پروردگار من و شماست. هیچ جنبنده ای نیست، مگر آنكه سرنوشت آن به دست خداست و پروردگار من بر راه راست است.» [1] .

این سخن سراسر صدق و راستی، ندای آزادی و منشور شرف و افتخار حسین است كه با چهره سرخ به دیدار حق می شتابد و ننگ مذلت و پستی را بر خود نمی پسندد.


[1] لهوف سيد بن طاووس، ص 57 - 58 - تحف العقول، ص 240.